در حال دریافت تصویر  ...
نام عبدالله قرامحمدی
محل تولد بوئین زهرا - یریجان


در حال دریافت تصویر  ...
نام حبیب ملکی کریمی
محل شهادت سردشت


در حال دریافت تصویر  ...
نام عبدالله بهرامی
محل شهادت سقز


در حال دریافت تصویر  ...
نام رضا رجبی
محل شهادت شیخ محمد



یک خاطره شهید  محمد جعفرخانی


بی انصاف! تو که گفتی جعفرخان بنّاست!

همرزم شهید : چند ماه پیش از شهادت، خدا توفیق داد اسم من و جعفر خان برای سفر حج در آمد. او گفت من بدون همسرم نمیروم. کار همسرانمان هم جور شد و عازم شدیم. ازش پرسیدم وقتی کعبه را دیدی از خدا چه خواستی؟ گفت: از خدا خواستم تا جایی که می توانم از دشمنان بکشم و خودم هم شهید شوم. در همان روز اول، همه کاروان علاقه خاصی به جعفرخان پیدا کرده بودند. یک پیرمرد بود که اصرار داشت بداند ما کارمان چیست. به هر بهانه ای می پرسید شما دو تا چه کاره اید؟ آخرش من به شوخی گفتم: من پیمانکار ساختمانی هستم و جعفر خان هم بناست! چند ماهی از شهادت جعفر خان گذشته بود که یک نفر زنگ زد به گوشی ام. صدایش می لرزید. حاجی همسفرمان بود: بی انصاف! تو که گفتی جعفرخان بنّاست! و هق هق گریه می کرد...