در حال دریافت تصویر  ...
نام حسین صفری حسین پور
محل تولد قزوین


در حال دریافت تصویر  ...
نام صمد محمودیان
محل تولد قزوین


در حال دریافت تصویر  ...
نام سید غلام حسین بحرانی
محل تولد قزوین


در حال دریافت تصویر  ...
نام محمد رضا خامدا
محل تولد قزوین


در حال دریافت تصویر  ...
نام عزیزالله رحمنی
محل شهادت سردشت


در حال دریافت تصویر  ...
نام اسفندیار غلامی
محل شهادت شیخ محمد


در حال دریافت تصویر  ...
نام ابراهیم کشاورز مکافاتی
محل شهادت سومار


در حال دریافت تصویر  ...
نام حجت‌الله محمدی
محل شهادت دزفول



یک خاطره شهید  امید علی آموخت


شهادت پسر در آغوش پدر

هم‌رزم شهیدان: «امیدعلی» و «ایرج آموخت»، پدر و پسری بودند که با هم به جبهه‌ی نبرد اعزام شده و هم‌رزم یکدیگر بودند. این دو بزرگوار، به اتفاق، در عملیات «والفجر ۸» شرکت کردند. پسر «آرپی‌جی»‌زن بود و پدر، کمک «آرپی‌جی»‌زن. آن دو همه ‌جا با هم بودند و دلیرانه هم مبارزه می‌کردند. در حال عملیات بودیم، که چشم «امیدعلی» به یکی از تانک‌های دشمن افتاد، که به طرف ما در حال نشانه‌گیری بود. دیگر فرصتی نبود. پسر هم متوجه شد که گلوله‌ای برایش نمانده تا به طرف تانک شلیک کند. پدر، بلافاصله برای آوردن گلوله‌ی «آرپی‌جی» حرکت کرد. چند لحظه بعد، در حالی که با گلوله‌های «آرپی‌جی» به طرف پسر می‌رفت، با چشمان خود دید که جگرگوشه‌اش مورد اصابت تیرهای دشمن قرار گرفته و کوله‌پشتی‌اش به آتش کشیده شده است. بلافاصله به طرف پسر رفت و شروع به خاموش کردن آتش‌ نمود. لحظاتی بعد، در حالی که پسر را در آغوش گرفته و هر دو از تشنگی نای حرکت کردن نداشتند، پسر از بابا تقاضای آب کرد و پدر هم دست به قمقمه‌اش برد، تا پسر را ـ که در آغوشش آخرین لحظات زندگی‌اش را سپری می‌کرد ـ سیراب کند. هنوز قمقمه‌ی آب به لبان خشکیده پسر نرسیده بود، که گلوله‌ای به پیشانی‌اش نشست و موجب رهایی‌اش شد. آن لحظه، لحظه‌ی زیبا و جاودانه‌ای بود، که پسر در آغوش پدر و هر دو نیز به یک هنگام به دیار عاشقان رهسپار شوند.