در حال دریافت تصویر  ...
نام محمد ابراهیم زارع پور
نام پدر کرمعلی
نام مادر مولود
محل شهادت خرمشهر

بیوگرافی
زارع‌پور، محمدابراهیم: بیستم آبان ۱۳۴۱، در روستای بیدستان از توابع شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش کرمعلی، کارگری می‌کرد و مادرش مولود نام داشت. تا اول متوسطه درس خواند. کارگر کارخانه نخ‌ریسی بود. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. بیست و سوم اردیبهشت ۱۳۶۱، در خرمشهر بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.

محل تولد قزوین - بیدستان تاریخ تولد ۱۳۴۱/۰۸/۲۰
محل شهادت خرمشهر تاریخ شهادت ۱۳۶۱/۰۲/۲۳
استان محل شهادت خوزستان شهر محل شهادت خرمشهر
وضعیت تاهل مجرد درجه نظامی سرباز وظیفه
تحصیلات اول متوسطه رشته -
عملیات سال تفحص
محل کار کارخانه ریسندگی و بافندگی نازنخ بنیاد تحت پوشش قزوین
مزار شهید قزوین - قزوین - قزوین - مرکزی - بیدستان


در صورت داشتن تصاویر یا اطلاعات بیشتری از شهید می توانید آنها را در اختیار ما قرار دهید تا در سایت قرار گیرد

   
عنوان         فایل   
متن
تصاویر
وصایا
شهید، محمدابراهیم زارع پور: خدایا! تو را به حرمت خون سید الشهدا(ع) مرا در صف شهیدان اسلام قرار بده و در آخرت کمک و یاری ام کن. مادر عزیزم! این چند کلمه را از فرزند کوچک خود ابراهیم زارع پور به عنوان وصیت نامه، بپذیر. مادر مهربان و بهتر از جانم! امیدوارم مرا حلال کرده باشی و از این که از شما خانواده جدا شده و به جبهه اسلام پیوستم، خودت می دانی که اسلام در این برهه از زمان احتیاج به وجود ما دارد؛ مبادا در فقدان من گریه کنی. شما باید افتخار کنی که فرزندت در راه خدا به شهادت رسیده است. به پدران و مادران شهید داده بنگر که چگونه استقامت کردند. هر گاه به فکر من افتادی، به یاد آور مادران شهید داده را که با فرزندان در آغوش گرفته خود بسوی لوله های مسلسل شتافتند و به یاد آور پدران و مادرانی را که در راه اسلام و انقلاب چندین فرزند خود را قربانی اسلام کردند. خدا را شُکر که چنین سعادتی نصیب شما هم شد، تا پسرت در راه خدا شهید شود. پدر عزیزم! شما که تاکنون استقامت کردید، من بعد هم -ان شاء الله- صبر نمایید و هم چنان از انقلاب اسلامی عزیز دفاع کنید. مبادا روحیه خود را -خدای ناکرده- ببازید و برای فقدان من گریه کنید؛ چرا که گریه شما باعث ناراحتی من است. امیدوارم -ان شاء الله- همیشه دعاگوی پاسداران و رزمندگان اسلام باشید و از امام عزیز، تشکر کنید که ایران را از تاریکی بسوی نور هدایت کرد. پدر عزیزم! از شما تقاضا دارم خواهر و برادرانم را کاملاً به فرایض دینی آشنا سازید؛ حتی اگر ممکن است برادر بزرگم محمدرضا را به حوزه علمیه، جهت آموختن احکام الهی بفرستید. ...و اما راجع به مقدار پولی که در دفترچه دارم؛ از پدر و مادرم تقاضا دارم که یک پنجم آن را -اگر خمس تعلق گرفت- بدهند و یک دهم هم به فقرا و جنگ زدگان بدهند. لباس هایم را هم چنین به جنگ زدگان بدهند و اگر شهید شدم هر کجا که خواستند دفنم کنند. ابراهیم زارع پور ۲۴/۱۲/۱۳۶۰