در حال دریافت تصویر  ...
نام حسین احمدی
نام پدر محرمعلی
نام مادر رحیمه
محل شهادت اروندرود

بیوگرافی
احمدی، حسین: نهم خرداد ۱۳۴۵، در روستای دیکین از توابع شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش محرمعلی، کارمند بود و مادرش رحیمه نام داشت. تا پایان سطح اول در حوزه علمیه درس خواند. طلبه بود. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. بیست و یکم بهمن ۱۳۶۴، در اروند‌رود بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.

محل تولد قزوین - دیکین-بخش رودبار الموت تاریخ تولد ۱۳۴۵/۰۳/۰۹
محل شهادت اروندرود تاریخ شهادت ۱۳۶۴/۱۱/۲۱
استان محل شهادت خوزستان شهر محل شهادت آبادان
وضعیت تاهل مجرد درجه نظامی
تحصیلات سطح1ـاتمام لمعتین رشته حوزوی
عملیات سال تفحص
محل کار بنیاد تحت پوشش
مزار شهید قزوین - قزوین - دیکین-بخش رودبار الموت


در صورت داشتن تصاویر یا اطلاعات بیشتری از شهید می توانید آنها را در اختیار ما قرار دهید تا در سایت قرار گیرد

   
عنوان         فایل   
متن
تصاویر
اسناد
وصایا
شهید ،حسین احمدی: ای پدر و مادری که مرا با حسین(ع)آشنا کرده و مهر او را در دلم قرار دادید و مرا از جبهه رفتن باز نداشتید! سر تعظیم فرود آورده و خیلی خیلی ممنونم؛ چون مرگ دست خداوند است و هر برگی که از درخت بر زمین می ریزد به خواست او انجام می گیرد. باری! -همچنان که در نامه ی قبل نوشته بودم- مرگ در بستر با مرگ در راه خداوند تفاوت زیادی دارد؛ من برای ادامه ی راه تمام شهدا، اسرا، معلولین، مفقودین و همچنین برای ادامه ی راه دایی عزیزم به جبهه آمدم و خود را برای زیارت کربلا آماده کردم و باید این راه را به آخر برسانم. مادر جان! اگر من لیاقت شهادت را داشتم و شهید شدم، تو هم مثل حضرت زینب (س) در روز عاشورا، باید صبر کنی و مثل امام حسین(ع)-که تمام یاران و عزیزترین افرادش مثل علی اکبر(ع)، عباس(ع) و قاسم(ع) پیش چشمانش شهید شدند و حتی به طفل شیرخوارش هم رحم نکردند- باید صبر کنی؛ که هر چه خداوند بخواهد همان است. از تمام رفیقان، دوستان، فامیل و از تمام کسانی که بر گردن من حقی دارند، عاجزانه تقاضا دارم که مرا حلال کنند. خودتان بهتر می دانید، دیگر مزاحم شما نمی شوم.۱ (۱۰۲۱۳۷۷) فرزند حقیر شما؛ حسین احمدی تاریخ رفتن به خط: ۲۰/۱۱/۱۳۶۴
دست نوشته ها
بسم الله الرحمن الرحیم اول سلام بر حسین (ع) و هفتاد و دو تن از یاران با وفایش که روز عاشورا چون کوه استوار بودند و تن به کفر ندادند و سلام بر شهدای انقلاب ما که سوختند و محمل بشریت را روشن کردند تا آنها که مانده اند راهشان را ادامه دهند به پیروزی کامل را به ارمغان بیاورند و سلام بر پیروان خط سرخ خمینی که چون کوه راه حسین را ادامه می دهند و هیچ ترسی به خود راه نمی دهند و هر لحظه بر صدامیان می تازنند و پیروزی عظیمی می آورند . دسته گلی به نام سلام به دوست عزیزم خیرالله پرهیزگاری می فرستم و امیدوارم که حال مبارکتان خوب باشد و هیچگونه ناراحتی نداشته باشید و آقای پرهیز گاری اگر حالی از اینجانب حقیر خواسته باشید الحمدالله نعمت سلامتی که یکی از نعمتهای بزرگ خداوند بر بندگانش می باشد بر خورداریم . و به ذکر دعا گوی شما برادران جانباز و ایثار گر حزب الله و ادامه دهنده خط سرخ حسینی مشغولیم هم اکنون که این نامه را می نویسم نمی دانم ساعت چند است و خودمان ساعت نداریم ولی آنطوری که عقل حدس می زند ساعت از یک نیمه شب به بعد است و من مشغول نامه نویسی هستم و از خداوند منان می طلبم که هر چه زودتر به کربلای حسین (ع) برسید و شش گوشۀ ابا عبدالله (ع) را در بغل بگیرد و به جای ما هم زیارت کنید و آقای عباس احمدی هم سلام می رسانم . دیگر مزاحم وقت گرامیتان نمی شنوم و جواب نامه را فوری بدهید متشکرم . والسلام . ای دوست گلی ز یادگاری بفرست گرچه گل نبود بوتۀ خاری بفرست ای نامه که می روی به سویش از جانب من ببوس رویش لا شرقی لا غربی جواب نامه برقی حسین احمدی ۱۵/۱/۶۳