در حال دریافت تصویر  ...
نام ولی الله ورسته
نام پدر وهب
نام مادر قمر
محل شهادت اروندرود

بیوگرافی
ورسته، ولی‌الله: نهم شهریور ۱۳۱۵، در روستای شهرآباد از توابع شهر آبیک به دنیا آمد. پدرش وهب و مادرش قمر نام داشت. در نهضت سوادآموزی درس خواند. کارگر سازمان کشاورزی بود. سال ۱۳۳۸ ازدواج کرد و صاحب شش پسر و پنج دختر شد. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. بیست و چهارم بهمن ۱۳۶۴، در اروندرود بر اثر اصابت گلوله به پیشانی، شهید شد. مزار او در روستای حسن‌آباد کلج از توابع شهر قزوین قرار دارد.

محل تولد آبیک - شهرآباد تاریخ تولد ۱۳۱۵/۰۶/۰۹
محل شهادت اروندرود تاریخ شهادت ۱۳۶۴/۱۱/۲۴
استان محل شهادت خوزستان شهر محل شهادت آبادان
وضعیت تاهل متاهل درجه نظامی
تعداد پسر ۶ تعداد دختر ۵
تحصیلات نهضت سوادآموزی رشته -
عملیات سال تفحص
محل کار بنیاد تحت پوشش
مزار شهید قزوین - قزوین - حسن آباد کلج


در صورت داشتن تصاویر یا اطلاعات بیشتری از شهید می توانید آنها را در اختیار ما قرار دهید تا در سایت قرار گیرد

   
عنوان         فایل   
متن
تصاویر
اسناد
وصایا
شهید، ولی الله ورسته: توصیه ی مهم بنده ی حقیر به شما برادران عزیز، این است که همیشه پشتیبان رهبر انقلاب باشید و اوامرش را با جان و دل اجرا و با این عمل تان، هم خدا و رسولش را خشنود نمایید و هم روح طیبه ی شهدا و دلِ خانواده ی معظم شهدا را شاد کنید. توصیه ی دیگر این جانب به شما برادران عزیز این است که همیشه طرفدار حکومت جمهوری اسلامی باشید و با مال و جان تان -و به هر نحوی که در توان دارید- آن را یاری نمایید و با یاری کردن دولت جمهوری اسلامی، دولت خدمتگزار بتواند به نحو احسن قوانین عدالت گستر قرآن را اجرا نماید. اینجانب به پیروی از سرور شهیدان، حسین بن علی(ع) -که درس مبارزه و شهادت طلبی را ۱۴۰۰ سال پیش به ما آموخت- به جبهه رفتم. در واقع یک انسان مسلمان و آزاده، موقعی می تواند در خانه اش بماند که دشمنان قرآن و انسانیَّت، به مملکت آن ها تجاوز نکرده باشند؛ اما وقتی می بیند دشمنان خارجی می خواهند قوانین قرآن و قرآن را به زیر پا له کنند، باید در خانه ننشیند و به مبارزه با آنان برخیزد. توصیه ی دیگر من این است که فرزندان عزیزم را انقلابی، باتقوا و پیرو خط امام و قرآن تربیت کنید تا انسان متعهد و مفیدی برای جامعه باشند. ای برادران نوجوان و جوان غیور غیرتمند! امیدوارم بعد از من اسلحه ی مرا زمین نگذارید و راهم را به نحو احسن ادامه دهید. باشد که -ان شاء الله- خداوند پیروزی را به شما مؤمنین عنایت فرماید. (۱۸۱۰۵۷۲) ولی الله ورسته ۱۳/۱۱/۶۴
خاطرات
(امید ورسته) فرزند شهید: شبی قبل از اینکه مرخصی پدرم تمام شود و برای سومین بار به جبهه اعزام شود، زیر کُرسی نشسته بودیم که به من گفت: پسرم از تو می خواهم وقتی من شهید شدم برایم گریه نکنی و در سر مزارم شیرینی بین مردم پخش کنی. من از حرف پدر خنده ام گرفت و گفتم: این حرفها چیست؟ و او اصرار کرد که حتماً این کار را انجام دهم که من برای یک لحظه دلم ریخت و از حرفهایش متوجه شدم که ایشان از ته دل می گوید و می خواهد که این کار را برایش حتماً انجام بدهم. آن روزها ما در حال ساختن خانه بودیم، وقتی از پدر پرسیدم، آیا خانه قشنگ شده است یا نه، گفت: خدا نصیب خودتان بکند، خیلی خوب شده است. ایشان آن روزها طوری حرف می زد که برای ما یقین شده بود که سومین اعزام، آخرین اعزام او به جبهه هاست که همینطور هم شد.