در حال دریافت تصویر  ...
نام مرتضی زارع پور
نام پدر جعفر علی
نام مادر عاتقه
محل شهادت سیدکان

بیوگرافی
زارع‌پور، مرتضی: دهم بهمن ۱۳۴۴، در روستای بیدستان از توابع شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش جعفرعلی، کشاورز بود و مادرش عاتقه نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. بیست و ششم مرداد ۱۳۶۴، در سیدکان عراق بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.

محل تولد قزوین - بیدستان تاریخ تولد ۱۳۴۴/۱۱/۱۰
محل شهادت سیدکان تاریخ شهادت ۱۳۶۴/۰۵/۲۶
استان محل شهادت - شهر محل شهادت -
وضعیت تاهل مجرد درجه نظامی
تحصیلات پنجم ابتدائی رشته -
عملیات سال تفحص
محل کار بنیاد تحت پوشش
مزار شهید قزوین - قزوین-شهر البرز - بیدستان


در صورت داشتن تصاویر یا اطلاعات بیشتری از شهید می توانید آنها را در اختیار ما قرار دهید تا در سایت قرار گیرد

   
عنوان         فایل   
متن
تصاویر
وصایا
شهید، مرتضى زارع پور: پدر و مادر عزیزم! از این که من در جبهه‏ هاى حق علیه باطل هستم، اصلاً ناراحت نباشید. من از همه شما عزیزان، مى‏ خواهم به هیچ وجه نگران من نباشید. همه شما خوب مى‏ دانید که دنیا زودگذر است؛ پس همه ما باید به وظیفه اسلامى و انسانى خود عمل کنیم، تا در برابر خداوند متعال و شهداى اسلام، سربلند باشیم. اگر من و اشخاص دیگر به جبهه نرویم و از این مرز و بوم مواظبت نکنیم، هرگز ایرانى آباد و آزاد نخواهیم داشت. پدر و مادر گرامی ام! شما باید بدانید که ما به خاطر خدا، به جبهه آمده ‏ایم؛ پس شما هم به خاطر خدا صبور باشید؛ چون خدا با صابران است. من به برادرم -على اصغر- سفارش مى‏ کنم که دَرسش را خوب بخواند و یک لحظه هم از درس خواندن غافل نشود؛ چرا که فقط به این طریق مى ‏تواند بهتر و شایسته‏ تر به مملکت اسلامى ایران خدمت کند. من به همه عزیزانم سفارش مى‏کنم که قدر نعمت هاى الهى را بدانند و از انقلاب اسلامى -که یکى از نعمت هاى الهى است- جاناً و مالاً آن گونه که شایسته است، دفاع و حمایت کنند. برادر جان! من معتقدم که امام خمینى شجاع‏ ترین مرد دنیاست و راهش بهترین و سالم ‏ترین راه است؛ به همین علت خداوند متعال او را یارى خواهد کرد و ما در جنگ با بعثى‏ ها، پیروز خواهیم شد. على‏ اصغر جان! اگر من شهید شدم، مرا در کنار مزار شهید «ابراهیم زارعپور» به خاک بسپارید. ...و در جواب پیشنهاد شما، باید بگویم: فعلاً تنها چیزى که من در فکرش نیستم، همین ازدواج است! ...و در پایان از شما خواهش مى‏کنم از اقوام، دوستان و آشنایان براى من حلالیت بطلبید و به آن ها بگویید که هر بدى از من دیده‏ اند، به بزرگى خودشان ببخشند.۱ (۱۳۶۴۴۹۴) فرزند شما؛ مرتضى زارع پور