در حال دریافت تصویر  ...
نام سید رضا موسوی
محل شهادت تاکستان - پایگاه بسیج


در حال دریافت تصویر  ...
نام نورالله ایران دوست
محل شهادت تاکستان - پایگاه بسیج


در حال دریافت تصویر  ...
نام محمود حریری مقدم
محل شهادت ایلام


در حال دریافت تصویر  ...
نام حسین انصاری رامندی
محل شهادت تاکستان - پایگاه بسیج


در حال دریافت تصویر  ...
نام عبدالله اعلمی نسب
محل شهادت تاکستان - پایگاه بسیج


در حال دریافت تصویر  ...
نام محمود رحمنی
محل شهادت تاکستان - پایگاه بسیج


در حال دریافت تصویر  ...
نام محمد حسن امجدی
محل شهادت مریوان


در حال دریافت تصویر  ...
نام حسین حاجی زاده
محل شهادت تاکستان - پایگاه بسیج


در حال دریافت تصویر  ...
نام محمد رضا صباغ زیارانی
محل شهادت فاو



یک خاطره شهید  عباس بابایی


گریستن در سحرگاهان

سرهنگ خلیل صراف: بنده به عنوان مسئول حفاظت قرارگاه رعد به سربازان نگهبان دستور داده بودم تا شبها پس از خاموشی، برای ورود و خروج به قرارگاه ایست شبانه بدهند. یکی از شبها نگهبان پاس دو، که نوبت پاسداریش از ساعت دو الی چهار صبح بود، سراسیمه مرا از خواب بیدار کرد و گفت: در ضلع جنوبی قرارگاه شخصی هست که فکر می کنم برایش مشکلی پیش آمده. پرسیدم: مگر چه کار می کند؟ گفت: او خودش را روی خاکها انداخته و نشسته گریه می کند. من بی درنگ لباس پوشیدم و همراه سرباز به طرف محلی که او نشان می داد رفتیم. به او گفتم که تو همین جا بمان. سپس آهسته به طرف صدا نزدیک شدم. صدا به نظرم آشنا آمد. نزدیکتر که رفتم او را شناختم. تیمسار بابایی فرمانده قرارگاه بود. او به بیابان خشک پناه برده بود و در دل شب، آنچنان غرق در مناجات و راز و نیاز به درگاه خداوند بود، که به اطراف خود توجهی نداشت. من به خودم اجازه ندادم که خلوت او را برهم بزنم. از همانجا برگشتم و به سرباز نگهبان گفتم: ایشان را می شناسم. ببا او کاری نداشته باش و این موصوع را هم برای کسی بازگو نکن.