عروس شهيد مرادي: وقتي وارد خانواده ي ايشان شدم، هميشه خوبيها و لطفي كه به ديگران مي كردند من را محو اخلاق ايشان كرده بود و بارها شده بود كه به ايشان مي گفتم چرا سهم خودتان را به ديگران مي دهيد و از حق خودتان دفاع نمي كنيد و هميشه به سوالهاي من لبخند مي زدند.
يك روز به ايشان گفتم: مامان تنهاست و الان وقت تنها گذاشتن مامان نيست و شما بايد به تفريح و زيارت برويد، ولي ايشان فقط يك جمله به من گفتند: من آرزوي شهادت دارم و به من گفتند كه شما دلتان پاك است، دعا كنيد كه من شهيد شوم.