در حال دریافت تصویر  ...
نام اباصلت آقا علی خانی
نام پدر میرزا بابا
نام مادر زینب خواتون
محل شهادت خرمشهر

بیوگرافی
آقاعلیخانی، اباصلت: یکم فروردین ۱۳۴۳، در روستای خیارج از توابع شهر بوئین‌زهرا به دنیا آمد. پدرش میرزابابا و مادرش زینب‌خاتون نام داشت. تا پایان سطح اول در حوزه علمیه درس خواند. طلبه بود. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. هشتم خرداد ۱۳۶۱، در عملیات بیت المقدس در خرمشهر بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.

محل تولد بوئین زهرا - خیارج تاریخ تولد ۱۳۴۳/۰۱/۰۱
محل شهادت خرمشهر تاریخ شهادت ۱۳۶۱/۰۳/۰۸
استان محل شهادت خوزستان شهر محل شهادت خرمشهر
وضعیت تاهل مجرد درجه نظامی
تحصیلات سطح1ـاتمام لمعتین رشته حوزوی
عملیات بیت المقدس سال تفحص
محل کار بنیاد تحت پوشش
مزار شهید قزوین - بوئین زهرا - خیارج


در صورت داشتن تصاویر یا اطلاعات بیشتری از شهید می توانید آنها را در اختیار ما قرار دهید تا در سایت قرار گیرد

   
عنوان         فایل   
متن
تصاویر
اسناد
وصایا
شهید، اباصلت آقاعلیخانی: خدایا! ترا به تمام مقربان درگاهت و تمام اولیا و یکصد و بیست و چهار هزار پیامبر و به فرق شکافته علی(ع) و به مقام و عظمت و عزت و آبروی فاطمه زهرا و به جگر پاره پاره امام حسن(ع) و به سر بریده امام حسین(ع) و به تن تبدار امام زین العابدین(ع) و تمام ائمه معصوم (ع) و مهدی مُنتَظَر (عج) شهادت را در راه خودت نصیب من گردان و دوباره مرا از میدان نبرد سر افکنده و خجالت زده باز مگردان. خدایا! من با آگاهی و هدف مشخص به جبهه ی حق علیه باطل شتافتم و از تو تمنا دارم -از تو که الهی و رحمان و رحیم و غفار و ستار و منان و لطفی- مرگ و کشته شدنم را در راه رضایت قرار دهی. پناه من به تو؛ پناه من به تو؛ پناه من به تو؛ دوست دارم جوابگوی «هل من ناصر ینصرنی؟» امام حسین(ع) باشم که اکنون از گلوی فرزند فاطمه(س) بیرون میآید؛ یعنی رهبر و امام ما، حضرت امام خمینی، که ما را از لجن بیرون کشید و به سوی خدا رهنمون گردید. خدایا! ما عاجزیم که شُکر این نعمت کنیم؛ تو خود، هر چه را که دوست داری، از فضل و کرَمَت، عطا نما. آری! بارها به محضر خدا شتافتم و به خواستگاری رفتم که مرا بپذیرد و اجازه دهد که صفیر گلوله و غرش تانکها، عقدم را بخوانند... و مرا با معشوق، محبوب و عزیزم -که شهادت است- پیوند دهد. اکنون که این سطور را می نویسم، نمی دانم که آیا به این آرزو و میل و عشق می رسم، یا نه؟ ولی خدایا! خود نصیبم کن! من برای این به جبهه رفتم که با خون خود -که در غربت می ریزد- کلمه ی توحید را روی ریگ های گرم بیابان نقش کنم و ظلم را نابود و مستضعفین و مظلومین را به حق خود برسانم و خود نیز به خدا نزدیک شوم و به سویش بشتابم. تمام آمال و امیال و آرزوی جوانی من شهادت است و به غیر او، پشت پا می زنم.۱ (۱۰۰۵۰۰۹) جمعه ۲۰/۱/۶۱ برابر با ۱۴ جمادی الثانی ۱۴۰۲ اباصلت آقاعلیخانی
دست نوشته ها
بسمه تعالی باری مادر عزیزم دعا کن از ته قلبت زیرا خدا را در دل دل شکستگان می‌توان یافت و در نتیجه دل‌شکستگان زود دعایشان مستجاب می‌شود دعا کن یا راه کربلا باز شود و اگر باز نمیشود مگر به مرگ ما دعا کن ما بمیری در این راه و اگر لیاقت نداریم دعا کن موقعی که به قم برگشتیم با دلی پاک برگردیم و درس خود را خوب بخوانیم و مبلغ برای رسالت این شهیدان باشیم. مادرم دیگر سر شما را گیج نمی‌کنم فقط این نامه را چون آیه داخلش هست بیرون نینداز لای قرآن یا یکجا نگهدار بعنوان یادگار مادرم سلام مرا به احمد و ستار برادران و رقیه و معصومه و محبوبه و طیبه و طاهره و ملیحه و ام البنین و خدیجه و شهناز و محمد و منصوره و ایوب برسان و از طرف من برادرزادگانم را همه را مخصوصاً معصومه و طاهره و محبوبه مخصوصاً طاهره را ببوس زیرا آنها گل خانه ما و خانه ما خوش به بوی آنهاست و سفارش کن آنها را اذیت نکنند زیرا آنها جگر گوشه برادر دلبندم مختار هستند یادگار مختار همانگونه که ما شهادت را از حسین علیه السلام آموختیم باید طریقه نگهداری از یادگار برادر را نیز از حسین بیاموزیم و لو در حین جنگ باشد چون مولایمان حسین نسبت به قاسم علیهماالسلام یادگار برادرش. مادر در نامه پیش قرضهایم وطلبکاریهایم را نوشتم که طلبکاریهایم ۱۰۰ تومان از یوسف ۱۴۵۰ تومان از بخشعلی ۵۰۰ تومان از محمد تقی قلی ۵۰۰ تومان از بانک و ۱۰۰۰ تومان از شیخ حمدالله. بدهکاریهایم ۲۰۰ تومان به شیخ شعبان تقی خانی و ۷۰۰ تومان به شیخ مرتضی علیخانی توسط شیخ ابراهیم بدست انها داده شود و ۶۰۰ تومان توسط یوسف به اسدی داده شود شما به یوسف بدهید تا یوسف به ایشان بدهد. امید است با روح پاک با پیروزی کامل و فتح کربلا و راه گشایی قدس و آزادی اسرا به خانه برگردم و آن روز عید ما وشماست که باید جشن بگیریم و السلام ؟. اباصلت آقا علیخانی