شهید، محمدرضا صالح خانی: مادر مهربان! بدان اکنون عزمم را جزم کرده ام تا برای پاسداری حق و نگه داری اسلام، پنجه در پنجه ی دشمن خون خوار و دیو عدالت خوار، یعنی صدام یزید ملعون و عُمال مزدورش به سوی جبهه ها بشتابم. تو همواره در پیش چشم منی و افتخارم به توست که مرا برای پاسداری اسلام و میهن پروراندی. از مال دنیا تقریباً از کسی طلب و به کسی بدهکاری ندارم؛ حال اگر مؤمنی طلبی کرد، ادا نمایید. نصیحتی برای برادرانم دارم که پا جای پای من و هر سربازی بگذارند که اکنون مهدی موعود(عج) احتیاج به پاسدار دارد. خواهرم را دلداری دهید و از او بخواهید که هیچ گاه در فقدانم اشک نریزد. امیدوارم خون حقیرم درخت پُر بار اسلام را آبیاری کند.۱ (۱۴۶۱۱۱۸) دوستدار شما؛ محمدرضا صالح خانی