در حال دریافت تصویر  ...
نام سید محمود میرسجادی
نام پدر سید ابوطالب
نام مادر صفیه
محل شهادت جزیره مجنون

بیوگرافی
میرسجادی، سیدمحمود: یکم اسفند ۱۳۳۵، در شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش سیدابوطالب، عطار بود و مادرش صفیه نام داشت. تا سوم متوسطه درس خواند. ازدواج کرد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. هفتم اسفند ۱۳۶۲، با سمت فرمانده گروهان در جزیره مجنون عراق به شهادت رسید. پیکرش مدت‌ها در منطقه برجا ماند و سال ۱۳۷۶ پس از تفحص در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد. برادرش سید ابراهیم نیز به شهادت رسیده است.

محل تولد قزوین تاریخ تولد ۱۳۳۵/۱۲/۰۱
محل شهادت جزیره مجنون تاریخ شهادت ۱۳۶۲/۱۲/۰۷
استان محل شهادت بصره شهر محل شهادت -
وضعیت تاهل متاهل درجه نظامی
تعداد پسر ۰ تعداد دختر ۰
تحصیلات سوم متوسطه رشته -
عملیات سال تفحص 1376
محل کار بنیاد تحت پوشش
مزار شهید قزوین - قزوین


در صورت داشتن تصاویر یا اطلاعات بیشتری از شهید می توانید آنها را در اختیار ما قرار دهید تا در سایت قرار گیرد

   
عنوان         فایل   
متن
تصاویر
اسناد
وصایا
شهید، سید محمود میرسجادی: وصیت نامه ی این جانب حاج سیدمحمود میرسجادی، فرزند حاج سیدابوطالب، متولد سال ۱۳۳۵، که روز دوشنبه ۴/۷/۶۲ در روز عید سعید غدیرخم، در یکی از روستاهای سرپل ذهاب نوشته شد؛ وصی خودم را پدر بزرگوارم قرار می دهم. با درود بر پیامبر گرامی اسلام، حضرت ختمی مرتبت، محمّد بن عبدالله(ص) بنیانگذار مکتب حیات بخش اسلام و پیشگاه اسدالله الغالب، شمس ولایت، علی بن ابیطالب(ع) و یازده فرزندش، به خصوص ولی الله الاعظم، حضرت بقیه الله فی الارضین، حجت بن الحسن العسکری -روحی لمقدمه الفداه- فرمانده ی کل قوای اسلام و یاور تمامی رزمندگان که جان های بی مقدار ما فدای خاک پایش باد و با سلام و درود بی کران بر نایب بی مثال آن حضرت، بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، منجی بشریت امروز و نابودکننده ی ظالمان و مستکبران، فریادگر خون ابا عبد الله الحسین(ع)، حضرت امام خمینی و با درود بی کران بر روان پاک همه ی شهدا -از صدر اسلام تا به امروز- خصوصاً شهدای انقلاب اسلامی ایران که جان خود را ایثار کردند، از هستی و زندگی خویش چشم پوشیدند، به ندای تَحرُّک دهنده ی امام امت لبیک گفتند و با خون سرخ و مقدس شان نهال اسلام و انقلاب را آبیاری کردند. شهادت می دهم که خدای -تبارک و تعالی- یکتاست و شریک ندارد و حضرت رسول الله، محمّد بن عبدالله(ص) خاتم پیامبران است و علی بن ابیطالب(ع) و یازده فرزندش، وصی و جانشین بحق آن حضرت می باشند. امت حزب الله و ای پدر، مادر، خواهر، برادر و همسرم! امید است که همه ی شما این بنده ی حقیرِ گناهکار را ببخشید. پیام اول من به همه ی شما این است که تا جان در بدن دارید، ولایت فقیه را یاری کنید؛ خداوند به زندگی شما برکت نازل نماید. امروزه هرکسی و در هر لباسی که هست، این نایب بر حق حضرت مهدی(عج) را تنها بگذارد، مانند کسی می باشد که شب عاشورا، امام حسین(ع) را تنها گذاشت و خداوند این گونه انسان های دورو را نمی آمرزد. ای جوانان حزب اللهی اسلام، ای هم سنگران عزیز و ای کسانی که می خواهید در التزام رکاب حضرت مهدی(عج) بجنگید! دقیقه ای جبهه ها را خالی نگذارید؛ چون کسی که عاشق می شود، برای دیدن معشوقش باید سختی بکشد و هم چون حسین(ع) -که تمام هستی و جوانان خود، حتی طفل شیرخواره اش را هم در راه اسلام داد و بعد از این همه مصیبت، خانواده اش را به اسارت بُردند- در این سنگرهایی که جز صفا، برادری و وحدت چیز دیگری پیدا نمی شود، جمال یار را در برگیرد و در آن لحظات خوب، با امام زمان(عج) سخن گوید. ...و ای امت حزب الله! دست از دامان امام حسین(ع) و فرزندانش برندارید؛ چون طبق فرمایش رهبر بزرگوارمان، ما در این انقلاب مقدس هر چه داریم از ائمه اطهار و گریه بر اهل بیت داریم؛ پس نگذارید مجالس عزاداری و دعاها، خصوصاً دعای کمیل شب های جمعه، چراغش خاموش شود. صفوف نمازهای جمعه را مستحکم تر کنید تا پشت دشمنان و ابرجنایتکاران شرق و غرب بیشتر به لرزه در آید. مادر! اگر خداوند سعادتی نصیبم کرد که مدال افتخارآمیز شهادت را بر گردنم افکند، خوشحال باش که خداوند همان افتخار را هم نصیب شما خانواده ام کرده است. فقط خواهش می کنم اگر جنازه ای از من باقی ماند، موقع تشییع جنازه ام نام امام حسین(ع) بُرده شود تا -در تنهایی قبر- آقا و مولایم به دادم برسد. برای همسر عزیزم؛ با سلام به تو همسر و مَحرم اسرارم! امید است هر موقع خبر شهادت من به گوشَتْ خورد، از خدا طلب صبر کنی و دو رکعت نماز حاجت (شُکر) بجا آوری و به جان امام امت و همه ی رزمندگان اسلام دعا کنی. همسرم! اگر در این مدت کوتاه وصلت مان از من خطایی سرزده است، مرا ببخش و همان طور که یک روز زباناً به شما عرض کردم، اگر از من بچه ای به دنیا آوردی و پسر بود، نامش را در شناسنامه «مهدی» بگذار و در خانه «میثم» صدایش کن، تا -ان شاء الله- بتواند میثم وار به اسلام خدمت کند و اگر دختر بود، نامش را «فاطمه» بگذار تا فردای قیامت، زهرای مرضیه(س) ما را شفاعت کند و از بابت وصلت کردن -بعد از من- با دیگران خود اختیار داری؛ ولی سعی کن با اجازه ی پدر بزرگوارت باشد. مقدار قرضی را که دارم، با فروختن فرش و اثاثیه ی خودم -هر چه زودتر- آن را پرداخت کن تا زیر دِیْنِ مردم نباشم. (۱۷۵۳۲۶۷) سیدمحمود میرسجادی ۳۰/۱۱/۶۲