جانباز هنرمند، محمدحسن دانشگرنژاد: با پای گذاشتن در عرصه‌ی هنر، به آرامش روحی و معنوی رسیدم

۱۳۹۱/۰۴/۰۶

جانباز هنرمند، محمدحسن دانشگرنژاد، سال 1343 در قزوین به دنیا آمد. او مدرک کارشناسی رشته گرافیک را از دانشکده صدا و سیما و کارشناسی ارشد تصویر سازی را از دانشگاه تهران اخذ کرده و اکنون علاوه بر فعالیت‌های چاپ و تبلیغات به صورت تخصصی، در رشته خطاطی و گرافیک استاد می‌باشند، اخذ مدرک ممتاز خوشنويسی، تالیف کتب هنری، طراحی جلد مجلات مختلف، تالیف کتاب مبانی تصویرسازی در مقطع فنی و حرفه ای، عضویت در شورای برنامه ریزی و نظارت بر کتب آموزش و پرورش در چند سال گذشته از جمله موفقیت‌های این هنرمند می‌باشد که در کارنامه خود به ثبت رسانده است.
این هنرمند جانباز با عشق و علاقه ی وصف ناپذیری به هنر خوشنویسی می پردازد و از حرفه ای که انتخاب کرده پشیمان نیست و می گوید: اگر صدبار دیگر به روز اول زندگیم برگردم ، باز هم این هنر را انتخاب خواهم کرد. در این گفتگو با ما همراه باشید.

چگونه شد که به هنر خوشنویسی روی آوردید؟
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و به دنبال آن، آغاز جنگ تحمیلی، هنر خوشنویسی نقش موثری در بیان نظرات و عقاید اقشار مختلف جامعه داشت، بنده در آن زمان با مشاهده دیوار نوشته‌ها و سایر آثار خوشنویسی که توسط هنرمندان جوان خلق شده بود، به شدت تحت تاثیر قرار گرفتم و به دنبال این هنر رفتم و با گذر زمان بیشتر با این هنر آشنا می‌شدم و تحت تاثیر روح معنوی این هنر قرار می‌گرفتم حتی به گونه‌ای شده بود که گاهی تمامی اوقات فراغت خود را به تماشای آثار ارایه شده می‌پرداختم و خود را در مقابل دریای بیکرانی حس می‌کردم که بعدها همه ی ابعاد وجودی‌ام را در خود جای داد که این اثر بخشی تاکنون نیز ادامه دارد.

خوشنویسی را از کجا و با تشویق چه کسانی آغاز کردید؟
در سال‌های پایانی دبیرستان یعنی سال 1361 با آشنایی مختصری که از هنر خوشنویسی داشتم در کلاس آزاد خوشنویسی برادر ارجمندم، حاج رحیم خونبانی که از مربیان تربیتی بود در محل دبیرستان شرکت کردم و بعدها با توصیه ایشان به انجمن خوشنویسان در محل اداره‌کل ارشاد اسلامی قزوین رفتم و در کلاس خوشنویسی ثبت نام نمودم و بدین ترتیب با یگانه استاد هنر خوشنویسی ام جناب آقای احمد پیله چی آشنا شدم.

فکر می‌کنید چه چیزی باعث شد که شما در آن زمان جذب این هنر بشوید؟
به نظر من هر انسانی یک خصیصه و انرژی در درون خود دارد که او را به سمتی سوق می دهد و این توانایی و به قول دیگر، استعداد در شرایط خاصی تبلور پیدا می کند و من هم این زمینه و علاقه را در درون داشتم وکه با شرایط و حس و حال آن دوران، شکوفا شد و مسیر پیدا کرد.

بعد از شروع تمرين، ادامه راه برايتان چگونه رقم خورد؟
بعد از دیپلم جذب بخش تبلیغات اداره آموزش و پرورش شدم. شعار نویسی، کشیدن تصاویر و خلاصه در آن شرایط ما هم در صدای آشکار انقلاب با دیگر مردم همنوا شدیم. بنده با آغاز جنگ از طرف آموزش و پرورش برای کار تبلیغاتی به سردشت بانه که منطقه ی کردنشین بود اعزام شدم. سال بعدش هم با دسته رزمی برای مبارزه به این منطقه رفتم. البته باز هم فعالیت های این چنینی داشتم مثلا پشت پیراهن بچه ها و پیشانی بندها را می نوشتم که فضای خوبی را ایجاد می کرد و روحیه بخش بود. خاطراتی که فراموش نشدنی بود.

تاکنون چند اثر مطرح خوشنویسی ارایه کرده اید؟
طی سال‌های اخیر سعی کردم آثاری خلق نمایم که تا حد امکان بتوانم آموخته‌هایی را که در هنر خوشنویسی و همچنین گرافیک کسب نموده‌ام را در معرض دید همگان قرار دهم و درباره موفقیت آثار فوق باید از دوستان و منتقدان هنری سوال شود.

از کار نوشتن و خوشنویسی چه لذتی نصیب شما می‌شود؟
از هنگامی که پای در این عرصه گذاشتم به نوعی به آرامش روحی و معنوی رسیدم، این آرامش تنها یکی از دستاوردهای این هنر می‌باشد و به دنبال آن نوعی احساس رضایتمندی از اینکه زحمات اساتید را به ثمر رساندم و دین خود را به جامعه هنری ادا نموده‌ام را در خود می‌بینم.

متونی که برای خوشنویسی استفاده می‌کنید بیشتر دارای چه پیامی هستند؟
در آثارم سعی می‌کنم از مفاهیم عرفانی که در آثار شاعران به نام این مرز و بوم به وفور دیده می‌شود، استفاده کنم و همچنین از احادیث و آیات قرآنی نیز به نحو احسن سود می‌جویم.

تاکنون چند نمایشگاه انفرادی و در کجا برگزار کردید؟
تاکنون بیش از 7 نمایشگاه انفرادی در داخل کشور و یک نمایشگاه انفرادی هم در کشور قطر برگزار کردم.

استقبال علاقمندان در داخل و خارج کشور از نمایشگاه هایتان چگونه بوده است؟
بعد از برگزاری اولین نمایشگاه انفرادی و انعکاس نظرات بازدیدکنندگان و همچنین استقبال مردم هنر دوست و علاقمند، احساس مسوولیت بیشتری برای خلق آثار جدید کردم و با انرژی و حساسیت بیشتری این کار را ادامه دادم و همچنین این استقبال در خارج از کشور نیز غیرقابل انتظار بود و موجب شد فصل جدیدی در زندگی هنری‌ام پدید آید که این فرصت را مدیون الطاف الهی بوده و هستم.

برای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت چگونه می‌توان از هنر خوشنویسی بهره گرفت؟
مردان و جوانان غیور ما با ایثار جان خود به دفاع از ارزشهای معنوی این انقلاب پرداختند و هنرمندان ما نیز مسوولیت ثبت آن رشادت‌ها و زنده نگه داشتن یاد و خاطره آنان را دارند. به‌علاوه شناخت بیشتر از روحیه ایثار و شهادت می‌تواند الهام بخش هنرمندان باشد و مسوولیت‌پذیری و از خود گذشتگی را به اقشار جامعه یادآوری کنند.

نزد چه اساتیدی تاکنون تعلیم دیده‌اید؟
همانطور که اشاره شد ابتدا در محضر استاد یگانه و ارجمندم جناب آقای احمد پیله‌چی فیض کامل را بردم و در سالهای اخیر نیز با مشاهده آثار اساتید قدیم خوشنویسی همچون میرعماد و میرزا غلامرضا اصفهانی سعی کردم آثار متنوعی را خلق نمایم.

در زمینه تالیف و تدوین کتاب چه فعالیت‌های انجام داده‌اید؟
در ابتدای دهه هشتاد به عضویت کمیسیون تالیف کتب درسی وزارت آموزش و پرورش درآمدم و در آن هنگام کتاب مبانی تصویرسازی را تالیف نمودم، به‌علاوه در پی آن پنج کتاب دیگر از جمله خوشنویسی را به صورت گروهی تالیف نمودیم. در سال گذشته نیز تعدادی از آثار خوشنویسی ام را با عنوان "ارمغان نی" منتشر نمودم.

آیا آثار خوشنویسی‌تان تاکنون در قالب کتاب منتشر شده است؟
به صورت کتاب خیر، ولی آثارم در روزنامه‌ها و مجلات مختلف و همچنین در قالب برنامه تلویزیونی به نمایش گذاشته شده است و در برخی از کتب نیز به صورت گروهی آثارم چاپ شده است که می‌توان به کتاب فیروزه خیال، برگزیده نگارخانه‌های تهران اشاره کرد.

بهترین اثری که خلق نموده‌اید کدام اثربوده است و چرا؟
سوال بسیار سختی است چون خود هنرمند نمی‌تواند از بین آثارش یکی را انتخاب نماید ولی می‌توان گفت مجموعه آثاری که در سال 1389به وجود آمده است را بیشتر می پسندم.

در حال حاضر چه مقدار از وقت خود را طی روز برای خوشنویسی اختصاص می‌دهید؟
از هر لحظه‌ای برای خوشنویسی استفاده می‌کنم. به طور میانگین روزانه حدود 4 ساعت و در ایام تعطیل بیشتر وقت خود را صرف نوشتن و مطالعه آثار خوشنویسی می‌نمایم.

به نظر شما یک خوشنویس موفق دارای چه ویژگی‌های می‌باشد؟
به نظر بنده خوشنویسی موفق است که علاوه بر کسب اصول اولیه هنر خوشنویسی از خلاقیت فردی و هنری بهره‌مند باشد و بتواند حتی آثار خود را آنالیز نماید و آثارش با ارزشهای اولیه جامعه هماهنگ و مورد قبول افکار عمومی باشد. به‌علاوه از روزمرگی که یکی از آفات اصلی هر هنرمند می‌باشد رها شود.

دورنمای هنر خوشنویسی خود را چگونه ترسیم می‌کنید؟
به آینده هنری خود بسیار امیدوارم و با استعانت از خداوند متعال از هیچ کوششی به منظور پیشبرد این هنر دریغ نخواهم کرد.

اهل خانواده به چه میزان در امور خوشنویسی شما همراه هستند؟
همواره خانواده مشوق بنده بودند و با فراهم کردن محیطی سرشار از آرامش، بنده را حمایت می‌کنند، به‌عبارت دیگر خوشنویسی به هنرمند آرامش می‌دهد ولی می‌بایستی آرامش اولیه برای خلق اثر وجود داشته باشد.

برای اولین بار کی و چگونه به جبهه اعزام شدید؟
در تیرماه سال 1362 برای اولین بار با سمت رزمی به جبهه اعزام شدم این اعزام بدون رضایت و هماهنگی والدینم صورت گرفت که به یکی از دوستانم گفتم که خبر اعزام را به اطلاع خانواده برسانید.

در کدام عملیات جنگی حضور داشتید و چه مسوولیت‌هایی داشتید؟
در عملیات والفجر 4 و به سمت کمک تیر بارچی حضور داشتم و پس از مراجعت مدتی در مناطق جنگی سردشت به دیوارنویسی پرداختم و چندماه بعد به عنوان نیروی رزمی به منطقه جنگی سردشت اعزام شدم که پس از مدت کوتاهی در همین منطقه مورد اصابت گلوله قرار گرفته و مجروح شدم.

از نحوه مجروحیت تان که منجر به جانبازی شما شد بگوئید؟
آذرماه سال 1363 پس از مدت 25روز خدمت که از تاریخ اعزامم گذشته بود در منطقه سردشت در کمین نیروهای دشمن افتادم و از ناحیه دست چپ مورد اصابت گلوله قرار گرفتم و به واسطه آن دست چپم بطور کامل دچار قطع اعصاب جسمی و حرکتی شد و پس از چند عمل جراحی اختصاصی تا حدودی توانستم بهبود نسبی یابم.

بعد از مجروحيت، دوباره به جبهه رفتيد؟
من بعد از 13 ماه جبهه داوطلبانه، مجروح شدم. قبل از آن برادر بزرگترم شهید شده بود و دیگر من پسر بزرگ خانواده به شمار می آمدم و طبیعتا معاف بودم اما با وجود مخالفت خانواده که به حضورم نیاز داشتند به جبهه رفتم و پس بعد از مجروحیت و کاهش فعالیتم، به تحصیل روی آوردم و در رشته گرافیک دانشکده صدا و سیما قبول شدم. در دانشگاه هم در بخش تبلیغا به عنوان عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی که متشکل از 5 نفر بود شروع به کار کردم. آن زمان یعنی سال 67 اوج جنگ بود و ما برای تجمع های دانشجویی ضد جنگ، بر علیه عراق و کشورهایی مثل روسیه که سلاح به عراق می دادند پلاکارد آماده می کردیم و دانشجویان به صورت خودجوش تجمع های زیادی را به راه می انداختند. خلاصه تا سال 69 که فارغ التحصیل شدم، کارهای زیادی انجام می دادیم. از جمله نقاشی هر عزیزی که شهید می شد بر روی دیوار کوچه شان، تهیه عکس و ....

جانبازی چه تاثیری در هنر خوشنویسی شما گذاشته است؟
خداوند متعال را شاکرم که مجروحیت من از ناحیه دست چپ باعث نشد تا در کسب دانش و هنر خوشنویسی من خللی ایجاد شود و بنده این امر را از الطاف خداوند می‌دانم و همچنین حس جدیدی در خود شاهد بودم که با رضایت‌مندی و روحیه مضاعف از انجام مسوولیت، خود را امیدوار به آینده‌ای روشن و پر ثمر می‌دیدم که نتیجه آن خدمت خالصانه به خداوند و خلق او بود.

از خاطراتتان در جبهه بگوئید؟
بهترین خاطره من حضور و همراهی با بهترین مردان خدا بود که با آگاهی از وضعیت سخت و نامطلوب جبهه که خود را در چند قدمی مرگ می‌دیدند ولی مشتاقانه به استقبال دشمن می‌رفتند و به چیزی جز معبود خود فکر نمی‌کردند و برای رسیدن به او از یکدیگر سبقت می‌گرفتند. و امروزها گاهی در خلوت خود، به خودم می‌بالم که با چنین مردانی در یک سنگر روزها و شبها را سپری کردم.

در حال حاضر غیر از خوشنویسی به چه کاری مشغول هستید؟
در حال حاضر جهت امرار معاش در امور چاپ و تبلیغات فعالیت می‌نمایم، البته آن هم به دلیل اینکه هنر خوشنویسی به تنهایی قادر نیست حداقل هزینه یک فرد را تامین نماید.

وضعیت فعلی هنر خوشنویسی را در جامعه چگونه می‌بینید؟
هنر خوشنویسی در بین جوانان و عموم جامعه از محبوبیت زیادی برخوردار است ولی از جنبه اقتصادی متاسفانه نمی‌تواند جوابگوی مخارج اولیه هنرمندان باشد که می بایستی با برنامه‌ریزی صحیح و اقدام عاجل دولت از هنرمندان خوشنویس حمایت جدی شود.

تحصیلات خود را در چه رشته و چه مقاطعی ادامه دادید؟
در سال 1364 در رشته گرافیک صدا و سیما پذیرفته و در سال 1369 موفق به اخذ مدرک کارشناسی شدم. همچنین در سال 1371 نیز در رشته تصویرسازی دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران در مقطع کارشناسی ارشد پذیرفته و در سال 1375 فارغ التحصیل شدم.

کمی از برادر شهیدتان بگوئید؟
بردار بزرگترم محمد حسین در آذرماه سال 1360 در منطقه گیلان غرب به شهادت رسید. هنگامی که هنوز به درستی او را نشناخته بودم. به برکت وجود آن شهید و نظر لطف خداوند متعال، شهادت ایشان روشنگر راهم شد و در ادامه راهم همواره راه‌گشا بوده و همیشه روح معنوی ایشان را در کنار خودم حس می‌کنم و به خود می‌بالم.

چه شد که محل زندگی خود را به تهران منتقل کردید؟
در سال 1369 پس از فارغ التحصیلی از دانشکده صدا و سیما و به‌ واسطه تعهد خدمت که به آن سازمان داشتم مجبور به کوچ از شهر قزوین شدم. ولی همواره ارتباط خود را به زادگاه و دوستان و همرزمان قدیم حفظ نموده‌ام و امیدوارم مجددا به قزوین مراجعه نموده و سالیان باقیمانده عمرم را در آنجا سپری کنم.