در حال دریافت تصویر  ...
نام علی محمد مرادخانی
محل تولد بوئین زهرا - شهید آباد


در حال دریافت تصویر  ...
نام نظام علی حاجی محمدی
محل تولد تاکستان - قرمز آباد


در حال دریافت تصویر  ...
نام فرهنگ ابراهیمی
محل تولد قزوین - رازمیان


در حال دریافت تصویر  ...
نام احمد رضا بهرامی
محل تولد قزوین - قدیم آباد


در حال دریافت تصویر  ...
نام پرویز میراشه
محل تولد قزوین - محمود آباد


در حال دریافت تصویر  ...
نام مجید حاجی نصیری
محل تولد قزوین


در حال دریافت تصویر  ...
نام حمید سیاه کالی مرادی
محل تولد قزوین


در حال دریافت تصویر  ...
نام حجت الله خمسه ای
محل تولد قزوین - نظام آباد


در حال دریافت تصویر  ...
نام ابراهیم علی ربیعی نژاد
محل تولد قزوین - سوته کش


در حال دریافت تصویر  ...
نام علی گلریز جیرنده
محل تولد قزوین - قوشلانه عمارلو


در حال دریافت تصویر  ...
نام رضا اکبری سگزآبادی
محل تولد بوئین زهرا - سگزآباد


در حال دریافت تصویر  ...
نام عبدالله جهان بخشی
محل تولد بوئین زهرا - خوزنین


در حال دریافت تصویر  ...
نام محمد علی ظاهری
محل تولد قزوین - کش آباد


در حال دریافت تصویر  ...
نام حسن عظیمی
محل شهادت جزیره مجنون


در حال دریافت تصویر  ...
نام حمید نصیرزاده
محل شهادت سردشت


در حال دریافت تصویر  ...
نام رضا قربانی
محل شهادت مریوان



یک خاطره شهید  سبحان جانی


محاسن غرق در خون

غلامرضا جانی: قرار بود عملیات جدیدی آغاز شود. همه آمده بودند. رزمندگان حال و هوای قشنگی داشتند. دستور آمد که همه باید محاسن‌شان را کوتاه کنند. همه این کار را انجام دادند؛ اما «سبحان» را دیدم که محاسنش را کوتاه نکرده است. به سراغش رفتم و دیدم خیلی ناراحت است. گفتم: «چرا محاسنت را نزدی؟ … همه این کار را کرده‌اند.» با ناراحتی گفت: «من این کار را نمی‌کنم. من خجالت می‌کشم، که فردا با محاسن تراشیده شده به محضر آقا «ابا عبد الله الحسین» (ع) حاضر شوم.» من خندیدم و دیگر چیزی نگفتم. شب فرا رسید و دستور حمله صادر شد. بچه‌ها تا نزدیکی‌های صبح جنگیدند. عملیات بزرگی بود. سپیده‌‌دم، ناگهان خمپاره‌ای زوزه‌کشان سوی ما آمد و در میان رزمندگان به زمین اصابت کرد. هر کس به سمتی فرار می‌کرد. گرد و خاک عجیبی بلند شده بود. کمی صبر کردم، تا گرد و غبار بخوابد، که در آن میان «سبحان» را دیدم که روی زمین آرام دراز کشیده و محاسنش غرق در خون است و من، به خنده‌ی دیشبم، گریه می‌کردم!